عناصر گروه اول جدول تناوبی که به فلزات قلیایی معروفند، در لایه ظرفیت الکترونی دارای آرایش ns1 هستند که n ، شماره دوره آنها است. آخرین عنصر به نام فرانسیم ، رادیواکتیو است که در اینجا مورد بحث قرار نمیگیرد. این عناصر ، فلزات نقرهفام رنگی هستند. آنها بسیار نرم بوده و به آسانی با چاقو بریده میشوند. سطح درخشان آنها در معرض هوا به علت اکسیداسیون کدر میشود.
این عناصر بشدت واکنش پذیر هستند. واکنش پذیری آنها از بالا به پایین گروه یعنی از Li به Cs افزایش مییابد و از این لحاظ شبیه عناصر سایر گروهها هستند.
این فلزات بدلیل واکنشپذیری زیاد بطور آزاد در طبیعت یافت نمیشوند و معمولا بصورت ترکیب با سایر عناصر هستند. منبع اصلی سدیم ، هالیت یا Nacl است که بصورت محلول در آب دریا یا بصورت رسوب در بستر دریا یافت میشود. پتاسیم بصورت فراوان در اکثر معادن بصورتکانی سیلویت (Kcl) یافت میشود و همچنین از آب دریا هم استخراج میگردد.
فلزات قلیایی بسیار واکنشپذیر هستند و آنها را نمیتوان با جانشین کردن سایر فلزات بصورت آزاد تهیه کرد. فلزات قلیایی بصورت فلز آزاد را میتوان از الکترولیز نمکهای مذاب آنها تهیه کرد.
فلزات قلیایی از چند جهت با بقیه فلزات تفاوت دارند. آنها نرم بوده و دارای نقطه ذوب و نقطه جوش پایین هستند. دانسیته پایینی دارند، بطوریکه دانسیته K و Na و Li از دانسیته آب پایینتر است. آنتالپی استاندارد ذوب و تبخیر کمتری دارند. به علت داشتن فقط یک الکترون در لایه ظرفیت معمولا پیوندهای فلزی ضعیفی ایجاد میکنند. این فلزات وقتی در معرض شعله قرار میگیرند، رنگ آن را تغییر میدهند. وقتی عنصری در مقابل شعله قرار میگیرد، حرارت شعله انرژی کافی برای برانگیختن الکترون لایه ظرفیت را به لایههای بالاتر فراهم میکند.
الکترون در بازگشت به حالت پایه انرژی منتشر میکند و این انرژی دارای طول موج منطقه مرئی است که باعث میشود رنگ ایجاد شده در شعله دیده شود. شعاع یونی در فلزات قلیایی خاکی در مقایسه با شعاع اتمی آنها خیلی کوچکتر است. چون اتم یک الکترون در لایه S خود دارد که عدد کوانتومی آن با عدد کوانتومی لایه داخلی متفاوت است. بنابراین این لایه نسبتا دور از هسته است.
وقتی اتم این الکترون را از دست داده و به یون تبدیل میشود، الکترونهای باقیمانده در تراز نزدیک نسبت به هسته قرار دارند. بعلاوه افزایش بار مؤثر هسته آنها را بیشتر بطرف هسته جذب میکند. بنابراین اندازه یون کاهش مییابد.
فلزات قلیایی عامل کاهنده قوی هستند. پتانسیل الکترود منفی آنها نشانگر میل شدید آنها برای از دست دادن الکترون در تبدیل به کاتیون در محلول است. آنها میتوانند اکسیژن ، کلر ، آمونیاک و هیدروژن را احیا کنند. در اثر واکنش با اکسیژن هوا اکسید شده و تیره میشوند. بنابراین در زیر نفت نگهداری میشوند. بعلت واکنش با آب و تولید هیدروژن و هیدروکسید قلیایی نمیتوان آنها را زیر آب نگهداری کرد.
از بالا به پایین ، به شدت واکنش با آب افزوده میشود. لیتیم به آرامی با آب واکنش داده و حبابهای هیدروژن آزاد میکند. سدیم بشدت و همراه با مشتعل شدن با آب واکنش نشان داده و با شعله نارنجی میسوزد. پتاسیم در اثر برخورد با آب به شدت مشتعل شده و با شعله بنفش میسوزد. سزیم در آب ته نشین شده و به سرعت تولید هیدروژن میکند. آزاد کردن هیدروژن همراه با ایجاد امواج ضربهای شدید است که میتواند باعث شکستن محفظه شیشهای شود.
Na در آمونیاک حل شده و ایجاد محلول آبی تیره میکند که بعنوان عامل کاهنده در واکنشها استفاده میشود. در غلظتهای بالا رنگ محلول برنزی شده و جریان الکتریکی را همانند فلز هدایت میکند.
چند مورد غیر عادی در شیمی Li دیده میشود. کوچک بودن اندازه کاتیون Li در نشان دادن خاصیت کووالانسی در برخی ترکیبات و ایجاد پیوند دیاگونالی با منیزیم از آن جمله است.
فلزات قلیایی در اثر واکنش با اکسیژن هوا ترکیب جامد یونی به فرمول M2O تولید میکنند. هر چند که Na غیر از این ، ترکیب پروکسید ( Na2O2 ) بعنوان فراورده عمده و پتاسیم هم سوپر اکسید ( KO2 ) را بطور عمده تولید میکند.
هیدروکسید فلزات قلیایی ، جامدات یونی به فرم کریستالی در رنگ سفید و فرمول MOH است. قابل حل در آب هستند و همه بجز LiOH آبدار میشوند. محلول آبی آنها باز قوی است. اسیدها را خنثی کرده و نمک تولید میکنند.
هالیدهای این فلزات ، همه جامد یونی به فرم کریستالی و به رنگ سفید بوده و قابل حل در آب هستند، جز LiF که بعلت داشتن انرژی شبکه بالا که ناشی از جاذبه الکتروستاتیکی بین یون کوچک +Li و -F است.
این فلزات حالت اکسایش 0 و 1+ دارند. تمام ترکیبات شناخته شده آنها بر پایه +M است. اولین انرژی یونش آنها پایین است، زیرا الکترون آخرین لایه به خوبی الکترونهای لایه داخلی توسط جاذبه هسته محافظت نمیشود، بنابراین آسان تر برداشته میشود. انرژی دومین یونش بالا است، زیرا الکترون بعدی از لایه کامل برداشته میشود. همچنین بوسیله هسته ، بخوبی جذب میشود.
انرژی یونیزاسیون از بالا به پایین با افزایش عدد اتمی و افزایش تعداد لایهها بعلت دور شدن الکترون ظرفیت از هسته کاهش مییابد.
هیدروکسید ، کلرید و کربنات سدیم ، از جمله ترکیبات شیمیایی مهم صنعتی هستند. هیدروکسید سدیم از الکترولیز آب شور اشباع شده در پیل با کاتد فولادی و آند تیتانیوم تولید میشود. کربنات سدیم با فرآیند سالوی تهیه میشود. در این فرآیند کلرید سدیم قابل حل در آب به بیکربنات سدیم نامحلول تبدیل شده و بعد از صاف کردن و حرارت دادن به کربنات سدیم تبدیل میشود.
به هر حال محصول اصلی در این فرآیند کلرید کلسیم است و فرآیند رسوبگیری و حرارت و تهیه کربنات سدیم به کارخانه بستگی دارد. فرایند سالوی رفته رفته
جای خود را به تهیه کربنات سدیم از جداسازی و تلخیص کربنات سدیم موجود به معادن میدهد.
اصول طیف سنجی جرمی ، جلوتر از هر یک از تکنیکهای دستگاهی دیگر ، بنا نهاده شده است. تاریخ پایه گذاری اصول اساسی آن به سال 1898 بر میگردد. در سال 1911 ، "تامسون" برای تشریح وجود نئون-22 در نمونهای از نئون-20 از طیف جرمی استفاده نمود و ثابت کرد که عناصر میتوانند ایزوتوپ داشته باشند. تا جایی که میدانیم، قدیمیترین طیف سنج جرمی در سال 1918 ساخته شد.
اما روش طیف سنجی جرمی تا همین اواخر که دستگاههای دقیق ارزانی در دسترس قرار گرفتند، هنوز مورد استفاده چندانی نداشت. این تکنیک با پیدایش دستگاههای تجاری که بسادگی تعمیر و نگهداری میشوند و با توجه به مناسب بودن قیمت آنها برای بیشتر آزمایشگاههای صنعتی و آموزشی و نیز بالا بودن قدرت تجزیه و تفکیک ، در مطالعه تعیین ساختمان ترکیبات از اهمیت بسیاری برخوردار گشته است.
به بیان ساده ، طیف سنج جرمی سه عمل اساسی را انجام میدهد:
اصل طرد پاولی بیان میکند که هیچ دو الکترونی ، یا بطور کلی هیچ دو فرمیون مشابهی ، نمیتوانند حالت کوانتومی یکسانی داشته باشند؛ (مثلا بطور همزمان در یک مکان باشند). این اصل برای درک پدیدههای مختلف ، ازذرات بنیادی گرفته تاساختار ستاره ها ، نقش اساسی ایفا میکند. اصلی هست که بنا به آن ، هیچ دو الکترونی در اتم وجود ندارد که مجموعه اعداد کوانتومی آنها مشابه باشد.
در سال 1924، "ادموند استونر" برای اتمها مدلی پیشنهاد کرد که با تجربیات طیف نمایی و جدول تناوبی سازگار بود و در آن ، هر الکترون اتمی سه عدد کوانتومی ، بهترتیب ، متناظر با اعداد کوانتومی و تکانه زاویهای مداری بود. n و l و عدد کوانتومی داخلی ، J+1/2 داشت و تعداد الکترونها در هر پوسته الکترونی برابر با (2S+1) یا دو برابر عدد کوانتومی داخلی بود.
"ولفگانگ پاولی" در سال 1935 نشان داد که ساختار پوستهای کامل ترازهای انرژی را میتوان با تخصیص یک عدد کوانتومی چهارم ، به الکترون ، mj ، که مقادیر مجاز j- و j+1- و ... و j-1 و j را اختیار میکند، توضیح داد؛ اما به شرطی که از اصل طرد جدید پیروی شود. هیچ دو الکترونی نمیتوانند چهار عدد کوانتومی (mj , j , l , n) یکسان داشته باشند. عدد کوانتومی چهارم به تکانه زاویهای ذاتی (اسپین) الکترون نسبت داده میشود که نخستین بار توسط "ژرژ اولنبک" و "ساموئل گوداشمیت" مطرح شد.
در مورد ساختار اتم ، مدلهای مختلفی ارائه شده است. هر مدل جدیدی که ارائه میگردید، قسمتی از نقایص مدل قبلی را از بین میبرد، ولی با این حال خودش نیز ناقص بود. تقریبا اولین مدل را "تامسون" ارائه داد. تامسون فرض کرده بود که الکترونها در توزیعی از بار مثبت که گستردگی آن را شعاع اتم تعیین میکند، غوطهور هستند. بعد از تامسون ، "رادرفورد" مدل سیارهای خود را ارائه داد.
مدل رادرفورد ، برخی نقایص مدل تامسون را نداشت، ولی در عین حال ناقص بود. بعد از رادفورد ، "بوهر" مدل خود را بر اساس خاصیت کوانتایی تابش بیان کرد.