اگه بدن انسان را در نظر بگیریم متوجه می شویم که از عنصر های زیادی درست شده که اگه مقدار هر کدوم رو اندازه بگیریم می تونیم بگیم که با این ها چه چیزهایی می شه درست کرد و میشه یه قیمتی هم برای انسان در نظر گرفت
اکسیژن : ۵/۴۵ کیلوگرم
کربن : ۶/۱۲ کیلوگرم
پتاسیم : ۲۱۴/۰ کیلوگرم
آهن : ۳ گرم
منیزیم : ۳ گرم
هیدروژن : ۷ کیلوگرم
نیتروژن :۱/۲ کیلوگرم
کلر : ۱ کیلوگرم
مواد معدنی دیگر : ۲ گرم
که با این ها ما می تونیم این مواد را درست کنیم:
۵ کیلوگرم شمع - ۶۵ جین مداد ذغالی سیاه - ۷ عدد میخ - ۸۲۰۰۰ چوب کبریت - ۲۰ قاشق نمک - ۸۵۰ عدد حبه قند - ۴۲ لیتر آب
حالا اگه بخواهیم با این مواد بدست آمده یه قیمتی بزنیم می تونیم بگیم : ۱۱ هزار تومان
پیوند کووالانسی که تراکم الکترونی آن در دو ناحیه بالا و پایین محور متصل کننده دو اتم پیوند بیشتر است، پیوند پی (п) نامیده میشود.
در تشکیل یک مولکول دو اتمی ، دو اوربیتال اتمی (Pz) از پهلو به هم نزدیک میشوند و دو اوربیتال مولکولی ، یکی اوربیتال پیوندی پی (п) و دیگری اوربیتال مولکولی ضد پیوندی پی п* را به وجود میآورند. اوربیتالهای (п) نسبت به محور بین دو هسته تقارن استوانهای ندارند. نزدیک شدن دو اوربیتال (P) از پهلو ، به تشکیل اوربیتال (п) میانجامد که متشکل از دو ناحیه تراکم بار الکترونی است. این تراکم بار الکترونی در ناحیه بالا و پایین محور بین دو هسته قرار دارند. در هر حال اثر نهایی اوربیتال (п*) ، به هم نگه داشتن مولکول است. اوربیتال п* ، در ناحیه بین دو هسته ، چگالی الکترونی کمی دارد. اثر نهایی اوربیتال п* جدا کردن دو اتم از یکدیگر است. اوربیتالهای اتمی (Py) نیز از پهلو به هم نزدیک میشوند. این دو اوربیتال اتمی نیز یک مجموعه دوتایی اوربیتال مولکولی п و п* به وجود میآورند که نسبت به مجموعه اول عمود است.
دو اوربیتال п2P با یکدیگر و دو اوربیتال п* 2P با یکدیگر هم انرژی هستند. بنابراین ، شش اوربیتال مولکولی از دو مجموعه سه تایی 2P به وجود میآید یک اوربیتال σ 2P ، یک اوربیتال σ* 2P ، دو اوربیتال п 2P و دو اوربیتال п* 2P. این شش اوربیتال به همراه دو اوربیتال از دو اوربیتال اتمی 2S ، مجموعا هشت اوربیتال مولکولی را تشکیل میدهند که از اوربیتالهای اتمی n=2 مربوط به دو اتم به دست میآیند.
اولین بار "یوهانس واندروالس" در سال 1873 وجود نیروهای جاذبه بین مولکولی در میان مولکولهای گاز را مطرح کردز به نظر واندروالس مجموع این نیروها هستند که مقدار انحراف یک گاز حقیقی از گاز ایده آل را معین میکنند توضیح منشأ این نیروهای بین مولکولی توسط "فرتینر لاندن" در 1930 پیشنهاد شد. امروزه نیروهای بین مولکولی را بصورت عام نیروهای واندروالس و نیروهای پراکندگی بین مولکولهای غیرقطبی را نیروهای لاندن مینامند.
نیروهای دوقطبی - دوقطبی
این نیروها بین مولکولهای قطبی دیده میشوند. این مولکولها دارای دو قطبی های دائمی هستند و تمایل به قرار گرفتن در راستای میدان الکتریکی دارند. پایدارترین حالت زمانی است که قطب مثبت یک مولکول تا حد امکان به قطب منفی مولکول مجاور نزدیک باشد. در این شرایط بین مولکولهای مجاور یک نیروی جاذبه الکتروستاتیکی به نام نیروی دوقطبی بوجود میآید.وقتی امواج الکترومغناطیسی تکفام به ذره بارداری که اندازه آن از طول موج تابش خیلی کمتر است برخورد کند، اصولا میدان الکتریکی متغیر سینوسی موج ، بر روی این ذره باردار اثر میگذارد. این ذره تحت تاثیر نیروی الکتریکی متغیر ، با همان فرکانس تابشی ، حرکت نوسانی هماهنگ انجام میدهد و چون بطور پیوسته شتاب میگیرد، در تمام جهات با همان فرکانس تابش الکترومغناطیسی گسیل میکند.
بنابراین نظریه کلاسیک پیشگویی میکند که تابش پراکنده دارای همان فرکانس تابش فرودی خواهد بود. ذره باردار نقش یک عامل انتقال را بازی میکند، زیرا انرژی را از پرتو فرودی میگیرد و مجددا آن را با همان فرکانس ، ولی در تمام جهات پراکنده میکند. نظریه کلاسیک پراکندگی برای تابش با طول موجهای مرئی و همه طول موجهای بلندتر با تجربه توافق دارد.
این تعارض جوهر مانای ذره گونه که با انتشار موج - ذره رخ میدهد، نظریه کوانتوم توصیف عینی یابد، آنگاه میتوانیم موقعیتهای آن را در لحظات پی در پی مشخص و مسیر آن را معین کنیم. اما ذراتی که مسیرهای مشخصی را طی میکنند، مشخصه نقش تداخلی موج گونه آنها را برای هر نوع مادهای که واقعا قابل مشاهده باشد، ایجاد نمیکند. در آزمایشگاه ، این نقشها همچون نقشی از تیک تاکهای آرایهای از آشکار سازها مشاهده میشود. تمهیدات مستند نظریه کوانتومی این نقشها را بوسیله یک تابع موج در فرمالیزم ریاضی آن نظریه بوجود میآورد.
این تابع موج احتمال آشکار سازی یک تیک تاک را توصیف میکند و چشم به راه یک شیء "حقیقی" نیست. بنابراین ، نظریه کوانتومی با نفی اینکه "موج" یا "ذره" "حقیقی" هستند، مسأله موج - ذره را حل میکند. به علاوه ، نظریه کوانتومی با آنچه که از معانی متعارف و رسمی آنها برداشت میشود. مفهوم ماده گاهی موج و گاهی ذره است را ندارد.
بر اساس اصل دوبروی ، در مورد ذرات دو حالت ذرهای و موجی در نظر گرفته میشود، که البته این خاصیت در دنیای میکروسکوپی بیشتر مورد مطالعه است. به عنوان مثال ، اگر ذرهای به جرم یک گرم که با سرعت معمولی در حال حرکت است، در نظر بگیریم طول موج منتسب به این ذره ، چنان کوچک خواهد بود که اصلا قابل ملاحظه نیست. اما در مورد ذراتی مانند الکترون ، این طول موج قابل توجه است. بنابراین با توسل به این اصل میتوان تابش الکترومغناطیسی را نیز متشکل از ذراتی دانست که این ذرات را فوتون میگویند.